tirma

ساخت وبلاگ
حال عجیب غریبی دارم . از یک طرف خیلی دوست دارم بنویسم و از طرف دیگه حس و حالش رو ندارم . چند روزه خیلی میام توی نت . کار خاصی هم انجام نمیدم . شاید گهگاهی هم با دوستان چت کنم . این چند روز حسابی دوست دارم بنویسم ولی چون حسش نیست بیخیال میشم . الان هم اومدم چند خط بنویسم تا فکرم راحت بشه .

چند روزه دوست دارم یک تصمیم بزرگ بگیرم . یک تصمیم حساس و استراتژیک . تصمیمی که خیلی وقته گرفتم ولی نه اونطوری که خودم میخوام . خیلی تنبلی کردم . میخوام تنبلی رو بزارم کنار . میخوام این وضع زندگی شلم شولوا ( بهم ریخته ) رو درست کنم . به زبون درست و آدمیزادی میخوام برنامه ریزی کنم و مهم تر از اون به برنامه ریزیم عمل کنم . میخوام قشنگ و درست حسابی درس بخونم . قشنگ و درست حسابی بنویسم . قشنگ و درست حسابی خیلی کارهای دیگه رو بکنم . راستش دیگه خسته شدم که هی وقت و بی وقت بیام پای کامپیوتر و ندونم چی کار کنم .

میخوام خودم رو امتحان کنم ببینم واقعا اونی هستم که دوست دارم یا نه . باید به هدفهام در کوتاه ترین زمان ممکن برسم . باید طوری رفتار کنم که حداقل بعدا شرمنده خودم نباشم . مثلا اگه الان که بیکارم نشینم درس بخونم و بعدا درسم رو بیفتم خودم روی صحبت با خودم رو ندارم . از خودم خجالت میکشم . چند تا هدف دیگه هم توی سرمه که باید همراه با درس و دانشگاه پیش ببرم .

البته الان اونقدرها هم تنبلی نمیکنم ولی دوست دارم طوری باشم که به جرات بگم که من تنبل نیستم .

چند روزه همین فکرا توی سرم میچرخه و امروز دیگه گفتم باید حتما این فکرا رو اینجا بنویسم که پیش روم باشه و خیالم راحت بشه .

کلی حرف دارم برای گفتن . حتما در اولین فرصت مینویسم . الان بازی پرسپولیسه . ذهنم یکم درگیرشه . بعد از فوتبال هم در راستای همین برنامه ریزی و بهره روی از زمانم باید بشینم یکم درسهام رو بخونم و مرور کنم .

در آخر باید بگم که یک تصمیم دیگه هم گرفتم . تصمیم گرفتم امسال رو برای خودم نامگذاری کنم . امسال رو برای خودم سال - بهره روی از زمان و تلاش برای رسیدن به هدفها- می نامم .
tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21


می گفتن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد. یه عمری خودمون رو کشتیم شیرین ترین علف دنیا بشیم، غافل از این که طرف اصلا بز نبود، گاو بود!

منبع:خورشید زیبا روی

tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 138 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21

حال حوصله نوشتن ندارم.

( توی کامپیوتر میگشتم یک کلیپ پیدا کردم جالببود آپلودش کردم گذاشتم ادامه مطلب . حجمش 3 مگابایته )

tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 133 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21

این متن رو توی یک وبلاگ دیدم . فکر کنم جالبباشه واسه بحث


"در مورد تیرماهیها :

انگار ما تیرماهیا فکر میکنیم فقط وظیفه یماست که " ابراز علاقه " کنیم.

به هر کسی ابراز علاقه نکن دوست من.فدای اوندلت که قابلیت اینو داره همزمان خیلی ها رو دوست داشته باشه و هیچ ترسی از گفتن"دوستت دارم "نداره.

گاهی وقتا همزمان به چند نفر میگی "دوستدارم". همیشه این رو تکرار میکنی.یه روز متوجه میشی یکی از اونها "عاشقت"شده..ولی تو اینقدر بهش ابراز علاقه کردی که اون یه نفر هیچ" نیازی"نمیدیده که بیاد به تو ابراز علاقه کنه و بعد فکر میکنی که هیچکی دوستت نداره !" ولی بدون این خودت بودی که بهش "فرصت" ابراز علاقه رو ندادی.."

 

من با تیکه آخرش مخالفم . ولی واقعا درست گفتهکه به بیشتر اطرافیانم میگم دوستت دارم . البته این دوستت دارم معنی بدی نداره . یعنیالکی پسرخاله نمیشم . تازشم دوستت دارم گفتنام هم الکی نیست . یعنی واقعا برای طرفمقابلم ارزش قائلم . دوسش دارم . برام مهمه . نسبت بهش بی تفاوت نیستم . مثل خیلیها نیستم که الکی و واسه دلخوشی طرف دوسش داشته باشم .

نمیدونم چرا به هر کی میگی دوسش داری طرف فکرمیکنه که عاشقشی و فکر بدی توی سرته . بابا دوست داشتن که همش عشق و عاشقی نیست .دوست خودش به تنهایی معنا داره . مثلا من میگم فلانی دوستمه یعنی بهم نزدیکه یعنیباهش راحتم بهش اعتماد دارم اگه کمکی بخوام حتما بهش میگم . متاسفانه اونقدر فضایجامعه آلوده شده که هیچ کی باورش نمیشه که بهش بگی دوستت دارم . تو دوستمی .

متاسفانه من تا حالا به هر پسری گفتم کهدوستتم دیدم بعد از مدتی بدترین بلاها رو سرم آورده . البته چند دوست واقعا خوب همدارم . ولی بیشتر پسرها متاسفانه درک درستی از کلمه دوست ندارند . بیشتر دوست رابرای حمالی و علافی میخوان تا رفاقت . البته من خودم چاکر این گروه هم هستم . بهنظر من بیشتر پسرها دوست نزدیک چندانی ندارن . اگه هم داشته باشند معمولا خیلی چیزهارو به دوستشون نمیگم . یعنی دوستیها رفاقتی نیست .

پسرها به کنار . حالا دختر خانمها . توی محیطمجازی دختر خانمهایی هستند که آدم به عنوان دوست انتخاب میکنه . البته به نظر منسختترین کار اینه که به یک دختر خانم ثابت کنی قصدت از دوستی چیه . بازهم بیشترینتقصیر متوجه جامعه و فضای بد اونه . البته من کاملا به دخترها حق میدم که به هیشکیاعتماد نداشته باشن . اونقدر پسرها از خودشون چهره ی بدی نشون دادن که آدمناخواسته اعتماد نمیکنه . اونایی هم که ساده به هر پسری اعتماد میکنند بعدا حتماضررشو میبینن . پسرها واقعا خطرناکند . امیدوارم پسرهای عزیز منو ببخشند . البتههمیشه استثنائاتی وجود داره .

نصیحت من به دختر خانمها اینه که همیشه طرفمقابلشون رو کاملا بشناسن . البته یک چیزی فراتر از کاملا .

خلاصه کنم بحثمو . مندوست دارم دوستانم رو بدون هیچ منت و خواسته ای .

tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21

نمیدونم به طالع اعتقاد دارین یا نه . من تا حدودی اعتقاد دارم . البته منظورم طالع هایی هستند که در مورد ماه تولده . من متولد تیر ماه هستم . واسه ی تیرماهی ها طالع های مختلف چینی ایرانی هندی و ... وجود داره . البته بیشترش نزدیک همه . 

توی اینترنت گشتم و یک سری حدودا کامل از طالع تیر رو پیدا کردم . البته خیلی زیاده . من خودم 5 خط بیشترشو نخوندم . واسه اینکه کسل کننده نباشه همشو کپی میکنم توی ادامه مطلب . لازم نیست هیچ چیزشو بخونید . اگه فرصت باشه هر چند روز یکبار میام و چند خطش رو مینویسم و در مورد این چند خط کامل توضیح میدم . ببینم که آیا واقعا درسته یا نه . اینطوری خودم رو هم کامل معرفی میکنم .

ادامه دارد ...

tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 131 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21

واقعا یک چیز برام خیلی جالبه . این همه آدم . این همه وبلاگ . هر کس یک حرفی داره . وقتی وبلاگهای بروز رو چک میکنم میبینم که هر کس توی یک موضوعی نوشته .

فکر کنم رتبه اول نوشتنها متعلق به دخترخانمهای عاشق و یا در شرف عاشق شدن و یا ... باشه . توی بعضی از این وبلاگها که میرم و توی بخش نظراتشون با کلی نظرات دوستانه برخورد میکنم . نظراتی که لفظ اصلیش کلمه عزیزم و ... هست . البته نکتش اینه که این نظرات مال گروهی از آقا پسرها هست که اونها هم شکست عشقی خوردن و عاشقانه مینویسن . 

نه نه نمیخوام بگم چرا اینطوریه و بده و از این جور حرفها . فقط میخوام بگم وقتی این لاوبازی ها رو میبینم احساس عجیبی بهم دست میده . کاشکی توی واقعیت هم اینقدر قربون صدقه هم میرفتیم . 

چرا راه دوری بریم خود من هر موقع وبلاگی رو باز کنم حالا هر چی و مال هر کسی براش نظر میزارم و نظرم رو در مورد نوشته و پستش و همچنین وبلاگش رو میدم . شاید میتونم این ادعا رو کنم که هیچ موقع خواننده خاموش نبودم . شاید نظری در مورد پست جدیدش نداشته باشم ولی میرم آرشیوش رو میگردم تا مطلبی پیدا کنم و براش نظر بزارم . البته و صد البته هیچ موقع پامو از حدم بیشتر دراز نمیکنم یعنی الکی لاوبازی نمیکنم . به نظر من این لوس بازی ها بیشتر باعث اعصاب خورد کردنه تا محبت . 

خب داشتم چی میگفتم به چی رسیدم . داشتم میگفتم که وبلاگ های مختلفی وجود داره . وبلاگهای مختلف با مدیرهای متفاوت . بزارید برم سر اصل مطلب . 

میخوام بگم با این طیف وسیع برای آدم سخت میشه که چیزی بنویسه . یعنی آدم هر طوری هم بنویسه باز هم ممکنه کسی از حرفاش ناراحت بشه و یا توی اون لحظه شرایط و حالش طوری باشه که با طرف مقابل موافق نباشه . گاهی بعضی نوشته ها به نظر بعضی افراد حرف مفته و گاهی همون نوشته ها به نظر برخی دیگر حرف گوهر باره . گاهی هم حد تعادله .

آدم باید حرفشو بزنه . اگه بخواد فکر کنه که ممکنه کسی با حرفاش مخالفه که سنگ روی سنگ بند نمیشه . مثلا من با خودم فکر کنم که ممکنه یکی پیدا بشه بیاد اینجا و حالش بد باشه و با افکار من مخالف باشه و از این جور فکرها کنم که اصلا نمیتونم بنویسم . بیشتر دبرس میشم تا خوشحال . چند روز همین فکرها فکرم رو به خودش مشغول کرده بود . 

در ضمن تا یادم نرفته بگم که بعضی نوشته ها هست که واقعا برای همه دلنشینه . شاید یکی از کسانی که بشه گفت نوشته هاش ( لااقل بعضی نوشته هاش ) واقعا دلنیشنه دکتر شریعتی یه . دکتر شریعتی که به زعم بنده یکی از روشنفکرای واقعی بودن . البته بعضی از نوشته های دکتر رو بنده قبول ندارم ولی بیشتر نوشته های استاد دل و روح آدم رو تسخیر میکنه . 

حسابی از دکتر تعریف کردم ها . 

به علت اینکه توی این دوره اشتراک اینترنتم واقعا محدودیت ترافیک داره واسه همین فکر نکنم زیاد اجازه گشت و گذار توی اینترنت و وبلاگهای دوستان رو داشته باشم . در ضمن سوء برداشت نشه . من توی وبلاگهای بروز متوجه کثرت حضور دخترخانمها شدم . یک زمان این برداشت نشه که ...............

به قول ضرب المثل معروف مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار (؟)بگوید . حالا نتیجه گیری با خودتون . البته که ما از خودمون خیال جمعیم  
tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 141 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21

اگه چند روزه چیزی ننوشتم واسه این نیست که حرفی ندارم واسه اینه که یک نظر خصوصی احوالم رو پریشون کرد . البته پریشون لغت خوبی نیست . .بیشتر یک حالت سکوت بهم حاکم شد . سکوتی که خیلی وقت بود فراموشش کرده بودم . به نظرم وقتشه که مثل قبل دوباره فراموشش کنم . 

با توجه به اینکه ممکنه باعث سوء تفاهم بشه باید بگم این نظر خصوصی مال یک دوست قدیمیه . یک دوست خیلی قدیمی
tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21

چند وقت پیش توی وبلاگ یکی از دوستان یک پست دیدم که حسابی باهش حال کردم . واسم جالب بود . به نوعی تعبیر اوضاع حال خودم بود . البته با چند تفاوت . حالا اینجا مینویسمش تا متوجه بشین :

دل شکسته

با صافکاری و رنگ درست می‌شه
هر روز میری و می‌آی و هیشکی هم نمی‌فهمه که کجاشو زدن
ولی موقع فروش خریدارش که می‌فهمه کجاش خورده
یا نمی‌خردش یا بعد اینکه زدش تو سر مال زیر قیمت با منّت... 
حکایت این دل مام همینه که مونده رو دستم !

 

آره . دل من هم قبلا یک جاش بد خورد . اول اومدم با گریسکاری و ... درستش کنم ولی درست نشد . بعدش صافکاریش کردم بازم درست نشد . هر کاری کردم درست نشد . حسابی توی چشم بود و اعصابم رو داغون کرده بود . طرف زده بود و در رفته بود . مونده بودم چه کنم . شاید تنها تعبیری که میتونم از اون زمان کنم اینه که بعد از مدتی جایی که خورده بودش رو باز کردم و افتادم دنبال فابریک کارخونه ایش . خیلی جاها خوندم و خیلی ها هم بهم گفتن که فابریک پیدا نمیکنی . میدونستم غیر از فابریک هیچ چیزی برام موثر نیست یعنی هیچ چیزی راضیم نمیکنه . موجهای منفی در کنارم زیاد بود . رفتم سراغ کارخونه اصلی . گفتم اونقدر گریه میکنم که راضی بشه و یک فابریک دیگه به جای این قسمت ضربه خورده بهم بده . هزینه زیادی برام داشت ولی آخر تونستم . آخر عوضش کردم . شاید فابریکی که الان گرفتم از یکی اول خیلی بهتر هم هستش . 

خلاصه بهتون بگم که درستش کردم . عالی تر از قبل . 

شاید مثال بالا مناسب برای تعبیر عشق عاشقی نباشه ولی فکر کنم تونستم اصل مطلب رو بهتون برسونم . 

الان میدونم جنسی دارم که شاید مشتری ای اصلا براش پیدا نشه . نه به خاطر ضرب خوردگی قبلیش . نه . برای اینکه الان دلی دارم که اونقدر برام ارزش داره که راحت به هیچ خریداری نمیدم . 

شاید تا حالا دل شما ضرب نخورده باشه . شاید ضرب خورده . شاید خریده شده و الان راضی راضی هستین . شایدهای زیادی وجود داره . 

تجربه به من ثابت کرد که با دل ضرب خورده نمیشه زندگی کرد . باید درستش کرد . من رفتم دنبال فابریکش . شاید برام خیلی سخت تموم شد ولی درست شد . 

در آخر تشکر میکنم از صاحب کارخونه و ازش میخوام که کمکم کنه تا بهترین خریدار رو پیدا کنم . 
tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 120 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21

مدتها بود که وبلاگهایی رو که جدید آپ میکنن رو چک نمیکردم . امروز چک کردم و به یک وبلاگ رسیدم که .......... . برای خودم موضوعش تکراری بود ولی خیلی چیزها بهم یادآوری شد و جالبترین موضوع برایم این بود که مدیریت وبلاگ یک خانمه . 

وقت داشتید یک سر بزنید

tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 112 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21

مدتیه برنامه های تلویزیون رو که نگاه میکنی میبینی آستینها و یقه های فتوشابی خیلی کمتر شده . دیگه کادرهای بسته رو دوبار دوبار نشون نمیده تا بتونه کادر باز رو حذف کنه . قشنگ کادر های باز رو نشون میده . 

خلاصه خیلی جالب شده این صدا و سیمای ما . قبلنا اخبارها فقط اخبار خارجی نبود . یکم هم از درد جامعه ی خودمون رو توش نشون میداد . نمیدونم آیا واقعا اینجا همه چی آرومه و یا نه ؟ شایدم هست ولی من نمیبینم . اونطوری که نشون داده میشه خارجی ها دارن برای یک لیتر بنزین گدایی میکنن . همه چی بهم ریخته . نمیگم دروغ میگن ولی خیلی بزرگنمایی داره میشه . و در مورد مسائل داخلی خیلی کوچکنمایی میشه .

داشتم در مورد آستینها و ... میگفتم . من به نظر بقیه کاری ندارم که موافق حجاب هستن یا نه ولی من خودم قبلنا با خیال راحتتری تلویزیون نگاه میکردم . راستش من وقتی فرد بدحجابی رو میبینم ناخودآگاه اعصابم بهم میریزه . قصه ی خارجی ها جدایه . اونا کافرن ولی توی مملکت اسلامی اگه واقعا مسلمونیم فکر کنم توی قرآن قشنگ در مورد حجاب نوشته . 

حرف من اینه که کسایی که دنبال دیدن فیلمهایی با صحنه و کادرهای باز هستند با دیدن فیلمهای ماهواره نیازشون رو رفع میکنند و نیازی نیست شما یکم شیر سانسورینگتون رو کم کنید . این کار شما بیشتر باعث میشه برای نوجوون های ما این مسائل عادی تر شه . اگه هم میخواید کم کم این شیر رو باز کنید که کلا حسابش جدایه . 

در آخر هم باید بگم که درسته . من جنبه ندارم . بنده جنبه دیدن فیلمهایی که کادرشون بازه رو نداره . بنابراین نگاه نمیکنم . ( البته منظورم فیلمهای .............)

(با وجودی که میدونم خیلی افراطی نوشتم و بعدا شاید منکر این حرفهام بشم ولی حیفم اومد پاکشون کنم)
tirma...
ما را در سایت tirma دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tirma tirma بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت: 19:21